بعضی ها از دنیا به عرش می روند و اوج می گیرند . بعضی ها از دنیا به قعر سقوط می کنند و می پاشند . می توان دنیا را نردبان کرد . می توان دنیا را پرتگاه کرد . تصمیم با انسان است . هیچکس دخل و تصرفی ندارد . اگر واقعا انسان باشیم . انسان کلمه ایی زیبا . که در دنیای امروز...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۲۲ - ۰۹:۰۹ ( 26 نظر , 766 بازدید )

خدایا روحم را بزرگ گردان تا در درون جسمم جای نگیرد و مسافر عرش کبریائیت گردد . خدایا من انسانم و عاشق انسانیت . مرا لایق انسانیت گردان . خدایا یاورم باش تا بنده ات باشم . بی تو من نیز شیطانکی بیش نیستم . خدایا دنیایت پر از زرق و برق است . لایقم کن که به تماشای جنتت بنشینم . خدایا ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۱۶ - ۱۹:۳۱ ( 25 نظر , 649 بازدید )

نشسته ام و زانو در بغل . خودم در اطاق . و افکارم در پرواز . از این مکان به آن مکان . می اندیشم چه قدرتی دارند افکار ! سرعتشان از نور بیشتر است . کافی است بیندیشی . و در مقصد باشی ! چه افکار نافذی ! نفوذ در  عالم . نفوذ در اجسام . نفوذ در اشخاص . ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۱۰ - ۲۲:۰۱ ( 45 نظر , 1237 بازدید )

سکوتی مرگبار . تاریکی مطلق . و نم نم بارانی . آیا می شود رفت تا انتهای تاریکی ؟ آیا می شود به سکوت سر سپرد ؟ نمی دانم آیا در پس تاریکی مرگ است ؟!!!! آهسته گام بر می دارم . می خواهم سکوت نشکند . می خواهم تا انتهای تاریکی پیش روم . می خواهم خودم را به خفاشان سیاه...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۰۹ - ۲۳:۱۴ ( 26 نظر , 699 بازدید )

یک شب تابستانی که هوا گرم و دم کرده بود . روی تختخواب اطاقم که نزدیک پنجره بود . خوابیده و کتاب می خواندم . هوای بیرون بشدت تاریک بود . به طوریکه اگر کسی پشت پنجره هم می ایستاد . قادر به شناسایی او نبودم . همان طور که کتاب می خواندم گهگاهی به بیرون هم نظری داشتم . تنه...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۰۷ - ۱۹:۳۹ ( 50 نظر , 1311 بازدید )

لاینحل ----------- دیری است که می رنجم و می رنجانم . می رنجانم اما می دانم . می رنجم چون نمی داند . نمی دانم من می دانم یا او . دیری است می گویم و می گوید . می گویم چون می دانم . می گوید چون نمی داند . نمی دانم من می دانم یا او . دیری است که می فهم و نمی فه...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۰۶ - ۰۰:۵۷ ( 45 نظر , 1089 بازدید )

رویا -------------------------------- شب به بالین آمدش رویای من . دیدمش پر بود از دنیای من . دیدگانم خیره شد در دیدنش . جسم و جانم تیره شد در هیبتش . --------------------------------- می کشید جانم ز تن رویای من . وحشتی قالب نمود در جان من . هر چه لذت بود شد بیر...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۰۴ - ۱۵:۰۷ ( 59 نظر , 2044 بازدید )

اندیشه -------------------------------------------- می اندیشم . ولی پیشرفتی میسر نیست !!! یا اندیشه ام درست نیست یا در انتخاب هدف اشتباه کردم . یا هدف را درست انتخاب کردم راه سخت است . بی شک راه سخت است . رسیدن به هدف عالی نیاز به روحی قوی دارد . روحی که که بر جسم...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۰۴ - ۰۸:۱۰ ( 29 نظر , 606 بازدید )

کلامی از حامی ------------------------------------------------------ ثانیه ها که می ایستند قلبم  نیز استراحت می کند . سیاهی که بر زمین سایه می اندازد من نیز سایه شب می شوم . رقص خفاش ها در دل شب همانند امواج مغزی منتشره مغز من است . سکوت که می کنم . قلبم از هیاهو می ایستد...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۲۷ - ۰۷:۲۹ ( 45 نظر , 1252 بازدید )

آنچنان در تنهایت نفوذ خواهم کرد . که یا تنها شوی و یا با تن ها همراه شوی . آموخته ام که آب با اصرار و پافشاری به هدف خود که نفوذ در اجسام است می رسد . پس دلیلی بر عدم موفقیت نفوذ من بر قلبت وجود ندارد . آنچنان ساده خواهم آمد که گرفتار شوی . آنچنان سنگین خواهم آمد که از نبودنم...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۲۵ - ۱۱:۱۷ ( 37 نظر , 633 بازدید )